قدیما موقعی که بابام میخواست منو بزنه (حالا به هر دلیلی)
مادرم بغلم میکرد و میگفت: نزنش مرد، گناه داره، بچست، نمیفهمه
بعد که بابام از خونه میرفت بیرون
مادرم میگرفت در حد سه تا خر بالغ منو میزد ...!!!
.
.
.
فکر کنم این نقشه ی شومو دوتا شون کشیده بودن !!!
:: موضوعات مرتبط:
اس ام اس ,
متفرقه ,
,
:: برچسبها:
خاطرات خنده دار 2 ,
فروش بک لینک ارزان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0